حضرت ماه
حضرت ماه ببين تيره و تارم امشب
خسته و مضطرب و زار و نزارم امشب
حضرت ماه بيا نور بيفشان بر من
با نگاه ماهت نور بتابان بر من
حضرت ماه من اي روشني چشمانم
من در اين تيره شب منتظر بارانم
خشك شد ناي من از بس كه صدايت كردم
من جواني خودم را به فدايت كردم
خوب مي دانم از اين تيره شب غمگيني
تو خود نور لطيفي تو گلي رنگيني
سبز كن زندگيم را قمر روشن من
پاك كن لكه غم را تو از اين دامن من
نور من جان من اي حضرت قد قامت من
قامتت سرو من اي روح من و راحت من
بانگ تكبير شكوه است بلنداي قدت
قل هو و الله به اين قامت زيباي قدت
مثل باران به سر زندگيم نور بپاش
ماه من تا به ابد در دل من روشن باش
درباره این سایت